«مدرسه روابط عمومی»- هرچه در محیط کار افراد احساس امنیت بیشتری داشته باشند، بهتر می توانند شکوفا شده و خلاقیت به خرج دهند و در نتیجه دستاوردهای ارضا کننده بیشتری از فعالیتهایشان بدست می آورند. این امر در زندگی فردی نیز صادق است.
با توجه به اینکه کارن هورنای مسئله عدم احساس امنیت و اضطراب را در انسان بسیار جدی میبیند، قسمت عمدهای از نظریه کارن هورنای بر روی «استراتژیهای انسانها برای تامین امنیت» متمرکز شده است.
گاهی این امنیت توسط یک نفر در محیط کار یا زندگی ساقط می شود. در چنین شرایطی اولین استراتژی مورد استفاده انسانها در دستیابی به امنیت، حرکت کردن به سمت مردم است.
بسیاری از ما احساس میکنیم اگر به سمت مردم حرکت کنیم و خواستههای آنها را رعایت کنیم، آنها ما را دوست خواهند داشت و ما را تایید و تحسین خواهند کرد. این مردم گاهی می تواند یک نفر باشد. مثلا ما بیش از اندازه به مدیرمان نزدیک می شویم یا بیش از اندازه به والدینمان نزدیک می شویم.
مثلاً زنی که میبیند همسرش او را آزار میدهد و با او خوب برخورد نمیکند، احساس میکند شاید اگر به خواستههایش توجه داشته باشم و بیشتر مطابق میل او راه بروم، او به من و بچهها بیشتر توجه کند. به عبارتی اگر بخواهیم این رفتار را در یک باور کلیدی خلاصه کنیم، باید بگوییم که:
«اگر تو را دوست داشته باشم، تو به من آسیب نمیرسانی».
بدیهی است که حداقلی از این رفتار، چه در محیط خانواده و چه در محیط کار یا در گروههای دوستان، قابل درک است. اما شکل افراطی این رفتار میتواند "آسیبهای جدی "به همراه داشته باشد. به یاد داشته باشید که با این نزدیکی آسیب شما بیشتر می شود و باید در اسرع وقت سعی کنید که آن شخص را ترک کنید. ولو شده به اندازه یک شهر فاصله بگیرید تا بتوانید خودتان را بازیابی کنید. این اصل را فراموش نکنید که اگر یک چاقو را محکم بفشارید، او به شما نزدیکتر نمی شود، آن فقط شما را بیشتر می برد. برای آگاهی و کسب مشاوره در مسائل ارتباطی می توانید با ما تماس حاصل کنید.