«مدرسه روابط عمومی»- ارسطو یکی از فلاسفه یونانی است که به اخلاق تعادل می پردازد و از نظر او هر عملی که در آن افراط یا تفریط باشد غیر اخلاقی است. در این یادداشت می خواهیم داستانی را با رویکرد تعادل بیان کنیم. این داستان می تواند برای روابط عمومی ها کاربردی و مفید باشد.
مردی وارد خانه شد و دید همسرش گریه می کند.
از او علت را جویا شد، همسرش گفت گنجشکهایی که بالای درخت هستند وقتی بیحجابم به من نگاه می کنند و شاید این امر معصیت باشد!
مرد بخاطر عفت و خداترسی همسرش پیشانیش را بوسید و تبری آورد و درخت را قطع کرد؛ پس از یک هفته روزی زود از کارش برگشت و همسرش را در آغوش فاسقش آرمیده یافت!
شوهر زن فقط وسایل مورد نیازش را برداشت و از آن شهر گریخت ...
به شهر دوری رسید که مردم آن شهر در جلوی کاخ پادشاه جمع شده بودند؛ وقتی از آنها علت را جویا شد، گفتند:
از گنجینه پادشاه دزدی شده!
در این میان مردی که بر پنجه ی پا راه میرفت از آنجا عبور کرد
مرد پرسید او کیست؟
گفتند:
این محتسب شهر است و برای اینکه خدای نکرده مورچهای را زیر پا له نکند، روی پنجه ی پا راه می رود!
آن مرد گفت بخدا دزد را پیدا کردم مرا پیش پادشاه ببرید.
او به پادشاه گفت:
محتسب همان کسی است که گنجینه تورا دزدیده است!
محتسب پس از بازجویی به دزدی اعتراف کرد؛ پادشاه از مرد پرسید:
چطور فهمیدی که او دزد است؟
مرد گفت:
«تجربه به من آموخت وقتی در احتیاط افراط شود و در بیان فضیلت زیاده روی شود بدان که این سرپوشی است برای یک جرم!»